شیطونی ها (4)
پسر فینفیلی من حالا در کابینتها رو وا می کنه. چند بار که نیمه کاره در باز شد و بسته شد، آقا کوچول سرش رو کرد لای در بعد با دست آزادش در رو کامل باز کرد. دستگیره ها دوباره باید برداشته بشه. آقا کوچول ما از تو رورو ئک بروی ارتفاعات یک وجبی هم می تونه خارج بشه. مثل پشتی خوابیده. پسر فینقیلی دوباره از جمعه سرما خورده. پلوی کیسه ای، رشته پخته شده با آب قلم، پوره سیب زمینی، شیرنشاسته، سوپ و فرنی، سیب و موز رنده شده منوی غذای این روزهاست. وقتی می خوری به من انرژی می دی و وقتی نمی خوری خستگی تو تنم می مونه. سارا جون ! من از طرف معلمت معذرت می خوام که اشتباهی کتاب فارسی ات رو گذاشت تو کمد خودش و روز بعد دعوات کرد که چرا فارسی نیاوردی! ک...
نویسنده :
ليلا
13:59