بدون عنوان
سهیل بازیگوش من(نخودی)،
- اگه روروئک سوار باشه و دستش به چیزی نرسه یا خودش رو رو به جلو خم می کنه و پاهاش آویزون می شه یا خودش رو از رو صندلی پارچه ای یور می کنه تا از زیر در بیاد. جلل خالق
- از بلندی های به ارتفاع پاهاش بالا می ره و اگه زود نرسم از اون طرف با سر ممکنه فرود بیاد.
- از خوردن لبه ی فرش ، ریشه ی فرش، پایه ی میز و ... سیر شده به زور لبه ی میز رو با دستاش می گیره و قدش رو بلند می کنه تا لبه میز رو گاز بگیره.
- روز عید قربان سبد سیب زمینی پیاز مامانی رو واژگون کرد. کی اومد آشپزخونه هیچ کس نفهمید!
- عاشق رفتن زیر میزها و روروئکه.
- گاهی از بیرون با دستاش روروئک رو می چسبه تا بلند شه و روروئک خود بخود سر می خوره و ...
- عاشق رفتن به بغل بابایی شده. اگه بابایی از جلوش رد شه و کم محلی کنه اعتراض می کنه.
- آواز خوندنش هم بد نیست.
صبای ناز من(فندق)
- تخت گاز به سمت خانوم شدن پیش میره
- عاشق شیر پاکتیه
- تازگی ها به رضایت من اهمیت می ده
- گاهی داداشی رو ...
- کلی شعر و سوره یاد گرفته
- کلمات قلمبه و سلمبه فراوون
- برای اینکه بره مهد از شیشه ماشین باید درش بیارم
- صبحها با ماشین از بالای پل امیرکبیر ردمی شیم و الکی ذوق می کنیم و ندید بدید بازی در می آریم
- غذای آبکی مثل سوپ رو دوست داره.
- خودش می تونه غذا بخوره ولی هنوز هم ناز می کنه
سارا خانوم(مغز بادوم)
- داره خوش خط تر می شه
- هنوز هم سر به هواست
- ریاضیش خوبه
- هنوز بدمینتون می ره
- گاهی شدیدا حس مادرانه نسبت به صبا و سهیل پیدا می کنه و به قول خودش دو تا بچه ی کوچیک رو برام نگه می دره!
- شعر می نویسه البته قسمتهای قابل تحملش عاریه است. من و باباش اصلا تو ذوقش نمی زنیم.
- از بازی سیر نمیشه
- هنوز هم شلخته پلخته است.
- مایه ی آرامش و امید مامانه
- عاشق خوابیدن تو خونه ی مامان بزرگهاست.
- واسه مامانی ش کلی کار می کنه.
- وقتی کتاب فارسی رو روخوانی می کنه اخمش منو می کشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی