سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

صبا قصه مي گه

1391/1/30 9:05
نویسنده : ليلا
511 بازدید
اشتراک گذاری

قصه گفتن صبا خيلي باحاله . مخصوصا قصه خاله سوسكه.صداي بچه گانه. لهجه ي شيرين و حرفهاي قلمبه سلمبه اش ما رو كشته. يه روز كتاب شاهزاده خانم نازك نارنجي رو براس خوندم. گفت حال من بخونم. و شروع كرد از خودش قصه گفتن. وسطا گفت :من نارجي نيستم. من قهوه اي و آبي اَم. آخه توي تصوير كتاب لباس اين شاهزاده آبي و قهوه اي بود. تازه به فكر افتادم كه او هنوز معني نازك نارنجي رو نمي دونه.

 

يه روز از حياط اومد خونه گفتم دخترم آفتاب گرفتي؟ گفت آره . پنجولاشو باز و بسته كرد و گفت: اينجوري گرفتمش. بعععععععععععععععله!

به كتاب ميگه كِباب. گذاشت رو ميگه گُ گُشت. يه روز بهم گفت: مامان ! من هر دو تا دستم رو گُگشتم دهنم خفه شدم.

وقتي به سارا ديكته مي گم اونم مداد و كاغذ مياره و ازم مي پرسه :چي بِم بيسم؟ و اين سؤال رو تا آخر تكرار مي كنه.

وقتي به سارا تذكر مي دم اون هم حرفهاي من رو تكرار مي كنه و حرص سارا رو در ميآره. گاهي هم به من ميگه: اِ سارا رو دَوا نكن.

خلاصه هر چي از زبون ريختنهاش بگم كم گفتم.

خيلي لجبازه. نمي دونم چه جوري از پوشك بگيرمش. اصلا همراهي نمي كنه. با وجود سهيل هم نمي تونم صبح تا ظهر ببرمش حياط. يكي كمك كنه!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابا
2 اردیبهشت 91 15:53
سلام درسته گاهی وقتها از دست کاراش کلافه میشیم ولی همین لذت لحظه لحظه بزرگشدنشون شیرینیهاشون قوت قلبمونه