سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

گروه سرود یلدا

صبا جون تو پیش دبستانی کوچکترین غزل حافظ رو یاد گرفته بود و از بر کرده بود. قرار داشتند شب یلدا واسه بزرگترا بخونند و جایزه بگیرند. سارا هم که معمولا سعی می کنه از قافله عقب نمونه این غزل رو حفظ کرد. خلاصه شب یلدا رسید. خونه ي باصفای مادر بزرگ و جمع شاد و مهربان فامیل. بعد از یه شام سنتی مخصوص شب یلدا، شب چره و خنده و صحبت، نوبت فال حافظ رسید. دایی رضا مأمور خواندن فال حافظ شد. خواهرزاده ها هم دورش جمع شدند و منتظر بودن غزل مورد نظر باز شه. خلاصه نوبت فال هرکی که می شد باز کردن کتاب حافظ یک درمیان  با سارا و صبا بود. ولی این غزل نیومد که نیومد. تااینکه نوبت فال ما رسید و با کمک امدادهای غیبی واسه یک فال خانوادگی نیت کردیم  و گروه ...
28 دی 1393

درهـــم برهــــم

صبا خانوم گاها شلوار ورزشی می پوشه همراه خواهرش میره ورزش و                      اونجا تبلت بازی می کنه! دیگه! یه شب براش یه قصه گفتم کفش برید! گفت: چه قصه جالبی . الان دیگه با این قصه خوابم میگیره. می دونم دوست دارید برای شما هم تعریف کنم ولی شرمنده چون من دراوردی بود یادم نیست. مثل مدل کلاهش که بافتم! عاشق لبخند اول صبحشم. سرحالی و سرزندگیش منو سرحال میاره. البته که پرروبازیهاش هم گاها کلافه ام میکنه ولی در کل برام لذت بخشه! یه بار برق لب براش خریدم که دلش خوش باشه. یه شب زد دفتیم مهمونی . ده بار تو مهمونی ازم پرسید : مامان ببین رژ لبم پاک نشده؟ می گفتم نه! می گفت آخ جوون و...
16 دی 1393
1