این سه نفر
من و صبا توی کلینیک منتظر نوبت دکتر بودیم.
صبا : مامان می خوای ستاره ها رو بشمارم؟
مامان: بشمار مامان جون.
صبا: وان توو اوری فُر فایو سکس سون ایت ناین تِن
مامان: آفرین دخترم خانوم مربی بهت یاد داده؟
صبا : نه از "دورا" یاد گرفتم.
لازم به توضیح که دو روز بود سی دی انگلیسی" دورا" رو نگاه می کرد.
................................................
از جمله های قصار سارا هم بشنوید:
مامان من مهربون ترین دختر کلاسم.
مامان تو و مامانی من رو خیلی خوب تربیت کردین. من تو کلاس از همه باادب ترم.
واقعا که مسخره است(زیر لب) . چی مسخره است مامان؟ - سه تا لیوان چایی برای 5 نفر آدم سر سفره می آرن؟(سهیل رو هم حساب کرده بود.)
..................................................
سهیل از مبل های خونه بالا می ره . پایین می آد.
ماشین بازی و توپ بازی رو دوست داره. هر جا خواهرا باشن هست و کار به کارم نداره .
وقتی دختر ها رو بغل می کنم از حسودی میاد طرفم و خودش رو میندازه بغلم.
روز به روز مهارتش در شکار آشغال ها از رو زمین بیشتر می شه.