سهييييييييييل
آخه تو چه مشكلي با اين خواب وامونده ي من داري پسر! چند وقتيه بي قرار شدي نمي دونم به خاطر دندونه يا بازيگوشي. ديشب اينقدر دست و پا مي زدي تا برسي به برجي كه خواهرات با آجرهاي اسباب بازي ساخته بودند و خرابش كني كه اگه بابا ولت مي كرد پر مي زدي. حالا مي توني بگي مامان عروسك بازي تموم شد . من هم مي خوام مثل دخترات وروجك بشم. هميشه سر نماز از خدا مي خوام براي تربيت درست بچه هام به من صبر و تدبير بده. بايد اقرار كنم گاهي خيلي عصبي مي شم.ولي قول داده ام يك اصل رو فراموش نكنم. شادي حق بچه ها و خانواده هاست. پس قهر و خشم دوام زيادي نداشته باشه و يادم باشه خنديدن به مشكلات اونا رو بهتر از پا در مياره. مثلا اگه يه ليوان آب ريخت رو ...
نویسنده :
ليلا
9:27