سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

شرح حال

1391/7/23 13:25
نویسنده : ليلا
363 بازدید
اشتراک گذاری

صبا جونم خیلی شیرین شده. از بس ناز حرف می زنه دلت نمیاد به خواسته اش عمل نکنی. دیروز موهاش رو کوتاه کردم و یک عکس 4*3 ازش گرفتم. خیلی شکل پسرها شده. وقتی هم لج می کنه غیرقابل تحمل میشه.

بچه ها دوست داشتنی اند. از خدا می خوام که باز هم به من صبر بده تا همیشه باهاشون مهربون باشم.

سهیل ، پسرم سرما خورده و همش بادکنک درست می کنه. امروز عصر باید ببرمش دکتر.

روزها می گذره  و من ثانیه ها را به امید خدا سپری می کنم. اینقدر سرم شلوغه که فرصتی برای گذشته و آینده ندارم.  اگه فرصتی برای نشستن و دیدن برنامه ی تلویزیون پیدا کنم یقین بدونید که یک کارم رو فراموش کردم.

سهیل هم همش بهانه می گیره که یکی پیشش باشه. وقتی بابا میاد قبل از هر کاری باید اونو بغل کنه. همینطور مامان وقتی از سر کار میاد. حالا دیگه اگه کسی لباس بیرون بپوشه شصتش خبردار میشه و می خواد بره بغلش.

نمی دونم چه علاقه ای به رفتن به دستشویی داره. اگه دستش به چیزی که می خواد نرسه با پا امتحان می کنه. دیروز گذاشتم که به ظرف غذای خالی و قاشقش دسترسی پیدا کنه. جیگر تلاش می کرد قاشق رو به داخل ظرف بزنه بعد می برد طرف دهنش.

با وجود ظاهر آروم و بی صداش بازیگوشی اش از دخترا بیشتره. فکر کنم نصفش زیر زمینه.هنوز بدون کمک نمیشینه. گاهی وقتها بای بای میکنه. صبا هم عشقشه چیزی رو بهش نشون بده ولی ازش دریغ کنه.

سارا هم چنان به بی دقتی هاش در انجام تکالیف ادامه میده.  تازه تو پیک کارهای خونه یادش می آد که باید املا بنویسه یا کاری رو به کمک من انجام بده. با اینکه بارها قبلا ازش پرسیدم سارا "کارات تموم شد؟"

خلاصه، تمام زندگی من این روزها شده بچه ها و درد عضلات. بقیه کارها تعطیله مثل تفریحات شخصی، شرکت در مراسم شادی و عزا اگه که وسط هفته باشه، خرید بعد از ظهر، دکتر و دندانپزشکی رفتن برای خودم و ...

هرگونه راهنمایی و پیشنهاد ی را با کمال میل می پذیرم اگه نه پس دعام کنید.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مريم
29 مهر 91 10:50
آرزو مي كنم مادري باشي پر از انرژي و خدا خيلي خيلي به زمانت بركت بدهد.