فيلمنامه
سهيل رو باردار بودم. از اداره اومدم خونه.
صبا گفت: مامان آب بده
خاله از آشپزخانه به صبا گفت:بيا من بهت مي دم.
صبا(با صداي بلند): نه من با تو نيستم. مامان آب بده.
خاله: مامان حال نداره!
صبا با تعجب من رو نگاه مي كنه . به صورتم خيره شده و آسه آسه به طرفم مياد. وقتي رسيد انگشت رو صورتم مي گذاره و ميگه: ايناهاش . مامان خال داره!
چند روز پيش سارا و صبا داشتند بستني مي خوردند. صبا تمام كرده بود و سارا داشت يواش يواش مي خورد. مي دونيد صبا به سارا چي گفت؟!
"سارا مثل آدم بخور!"
تازه چند هفته بود كه از پوشك گرفته بودمش.
صبا اومد آشپزخانه و گفت: مامان سخيل پيف كرده و در حالي كه دست تاب مي داد و پشت چشم نازك مي كرد مي گفت: اَه اَه اَه
سارا عاشق رقصيدن. اگه يه آهنگ شاد شنيده بشه. قر تو كمرش گل مي كنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی