تابستان91
از تيرماه كلاسهاي تابستانه ساراجون شروع شد. كلاس نقاشي ، لگو و بدمينتون.
دوست دارم خودم هم كلاس بدمينتون بروم . به موقعش!
صباجون فعلا كلاسي نميره. فقط زبون مي ريزه . سهيل هم فضول شده و الان ميخواد به كيبرد دست بزنه. همش هم با پاش كيبرد رو هل مي ده عقب.
سارا تكليف مدرسه هم داره. بايد كتاب رياضي گاما رو حل كنه. قصه بخونه و خلاصه بنويسه و همينطور تو دفتر شطرنجي تقارن و الگويابي تمرين كنه.
تازه بايد فتوهاي سال اول رو مرور كنه و اگه غلط داشت درستشو تو دفتري بنويسه.
صبا خوب بلده چطور باب آشتي رو با من باز كنه. مثلا ميگه ""با من دوست باش"عصباني نشو""تو منو دوا كردي!"
عبارات ديگه اي هم بلده:
"عافيت باشي" ""سلامت باشي" "صُب به خير"" تو با من چي كار داري" "دوسِت دارم" "من عاشقشم"
خالم به من ميخوره. تو هم خالت به من مي خوره؟"(حال به هم خوردن)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی