سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

اولین ها

1390/1/22 9:35
نویسنده : ليلا
809 بازدید
اشتراک گذاری

امروز می خوام از اولین هایی که با کودکانم تجربه کردم بنویسم:

  • تاریخش رو یادم نیست. تنها بودم. نشسته روی صندلی. ناگهان ضربه های واضحی من رو به خودم آورد . غرق در شادی شدم. ضربه ها پیا پی تکرار می شد و نی نی گولوی وروجک حس مادر شدن را در من تقویت می کرد. مثل دیوانها بلند بلند خندیدم . شاید برای اینکه دیگه مطمئن بودم تنها نیستم و کسی خنده های شادمانه مرا می شنود.

 

  • توی آشپزخانه مشغول کار بودم.سارا که نزدیک ۲ سالش بود با اسباب بازی هاش بازی می کرد. از مطبخ که بیرون آمدم صحنه عوض شده بودم. کوچولوی ناقلا همه اسباب بازی ها رو رو زمین فرش کرده بود. تقریبا هیچ جای خالی پیدا نمی شد. خیلی خیلی برام لذت بخش بود. نمی دونم چرا؟ طولی نکشید که بابا از راه رسید. "وای!!!!!! این جا چه خبره؟" فقط خندیدم.

 

  • وقتی سارا به دنیا اومد بس که بخارات این ماسک رو تنفس کرده بودم صدای گریه نی نی رو نشنیدم. بعدش هم کلی طول کشید تا کسی به دادم برسه و جمع و جورم کنه. گریه ام دراومد. "من نی نی ام رو می خوام". اما صدای صبا رو شنیدم. دوست داشتم. حس خوبی بود. به یادماندنی و دلچسب.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مريم
22 فروردین 90 14:58
سلام ليلا جون. چقدر خوب كه تو هم به جمع وب نويس ها اومدي. خيلي خوشحال شدم اين صفحه قشنگ را ديدم. كوچولوهايت را ببوس عزيزم.
رضا
22 فروردین 90 19:23
از اینکه شروع به نوشتن وبلاگی در مورد کودک کرده اید بسیار عالی است گویا همه برای بچه هایشان می دوند اما چه خوب است که این دیدن هدف دار باشد و این به دست نمی آید جز با کسب آگاهی. خوب است تجربیات تربیتی و مطالعات خود را نیز آرام آرام در بستر این وبلاگ عرضه کنید. موفق باشید
زلیخا
27 فروردین 90 16:06
سلام لیلا جونم خیلی عالیه نینیهات چقده نازن واقعا لذت بخشه خدا رو شکر کنیم و شکر کنیم و شکر