سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

خاطره زمستاني

1390/4/27 8:38
نویسنده : ليلا
650 بازدید
اشتراک گذاری

سال 89 زمستان خوب و دلچسبي داشت. يك روز صبح مثل هميشه از خواب بلند شديم، صبحانه خورديم و آماده ترك منزل بوديم. همينكه چشمامون به منظره حياط افتاد لبريز از شوق و هيجان شديم. برف مثل رويا همه جا رو پوشانده بود. سارا كلي ذوق كرده بود و صبا كه تازه همچين چيزي مي ديد بهت زده به نظر مي رسيد.آسه آسه رفتيم خونه ماماني و بچه ها رو تحويل داديم. از اون روز به بعد صبا هر چيز سفيد بيرون مي ديد حتي به ابرها مي گفت بَف. توي اداره هم يه روز با نشاط داشتيم . قبل از اينكه سر و كله رئيسا پيدا بشه با همكار ها رفتيم بيرون و كلي گوله برف به سمت هم پرتاب كرديم. بعد هم سرشار از انرژي برگشتيم و بعد از خوردن يه چاي گرم كه خيلي هم چسبيد به كار و بارمون رسيديم.

سارا هم توي حياط مادربزرگ با دايي اش آدم برفي درست كرده بود.

كاش اين روزهاي برفي كه من رو بيشتر از هر چيز ياد اون مدادتراش رويايي مي اندازد  كه يك منظره برفي را داخل يك محفظه شيشه اي نمايش مي داد، بيشتر از دوبار تكرار مي شد.

به عكسهاس يادگاري اون روزها نگاه كنيد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)