کلاس زبان
ترم بهار تصمیم گرفتم اسم صباجون رو تو کلاس زبان بنویسم. اولین جلسه زبان که تشکیل شد ما بودیم و صبای جوگیر. تمام حرفش شده بود راجع به کلاس و معلمش و دوستاش. کل ذوق کرده بود . آخر کلاس به خانم معلم گفته بود خیلی کم درس دادین. انگار از بغل دستیش یه کوچولو کتک هم خورده بود. فکر کنم با صدای خیلی بلند جواب میداد. همکلاسیش زده بود تو سرش و گفته بود: " اگه تو ساکت باشی بقیه هم حرف می زنن." اتفاقا معلم زبان سارا و صبا هر دو یکی هست. خانوم به سارا گفته بود خیلی خواهرت پرانرژیه همش سوال میکنه! امیدوارم تا آخر همینطور علاقه مند بمونه و یه روزی شریک خوبی برای سارا بشه. اگه با هم تمرین کنند بهتر پیشرفت خواهند کرد. ...
نویسنده :
ليلا
12:27