پسر پسر شير و شكر
امشب رفتم سونوگرافي. مضطرب بودم. نگران رشد بچه بودم چون وزن گيري خوبي نداشتم.گاهي احساس مي كردم قلبم توي دهانم است بالاخره نوبتم شد. دكتر همينكه پروب را گذاشت پرسيد جنسيتش رو مي دونم يا نه. گفتم نه با تعجب پرسيد نمي دوني ؟پسره. منم با ترديد پرسيدم پسره؟خوشحال شدم. هيجان تازه اي در وجودم شكل گرفت. بچه سالم بودو 32 هفته كامل سن داشت. كاملا مطابق با حالت مورد انتظار. بلافاصله فكرم رفت طرف سنت كردن و اين حرفها. درسته كه هر انساني صرف نظر از جنسيتش منحصر به فرده مثل سارا و صبا كه هردو دخترند ولي تفاوتهاي زيادي باهم دارند و در بزرگ كردن صبا كمتر به پيشامدهاي تكراري برخوردم.مطمئنآ اگر فرزند سوم هم دختر بود اصلا تكراري نبود. ولي اين حقيقت بعد از تول...