سهیلسهیل، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
ساراسارا، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

شاد با فرزندانمان....

فقط يكي بيشتر

روي صحبتم با اونايي است كه دو تا بچه دارن. باباجان من فقط يه بچه بيشتر از شما دارم. خدا براي هم مون ببخشه و عاقبتشون به خير باشه. اما خداييش ايول خودم و اونايي كه سه تا دارن.
15 خرداد 1391

روز پدر مبارك

همسر عزيزم روزت مبارك.  سايه پرمهرت بر سر من و بچه ها پردوام باشه. تكيه گاه محكم زندگيم تويي. هميشه به تأييد و حمايت تو نياز دارم. همراهم باش تا شادي در قلبم باشد. پدر مهربانم. هنوز آهنگ چرخاندن كليد در قفلِ درخانه در گوشم مي زند. صدايي كه مي شنيدم و مي گفتم بابا اومد. لبريز از شوق و انرژي به سويت مي دويم و در آغوشت غرق لذت مي شدم. از خدا مي خواهم توفيق عبادت نگريستن در صورت تو و مادرم را طولاني و طولاني تر كند. روزت مبارك.
15 خرداد 1391

باي باي پوشك

عمليات حذف پوشك از پوشاك صبا از دو هفته قبل  آغاز شد. روز اول: صبح تا ساعت 11.5 در حياط به سر برديم. خبري نشد. برگشتيم خونه. توي دستشويي خبري نشد. پوشك شد تا فردا صبح تا 11.5 در حياط. "صبا جيش داري؟" -" نه" . در دستشويي خانه موفق شد. "من تونستم جيش كنم" صبا خيلي خوشحال شد. فكر كردم دست كم تا نيم ساعت ديگه خبري نخواهد شد. پس شورت آموزشي  پاش كردم. يك ربع بعد گفت مامان جيش كردم.  بلافاصله عوضش كرم و شورت آموزشي دوم رو پاش كردم. نشست روي صندلي  تا نقاشي كنه. من هم پيشش بودم. واي هنوز دفتر باز نشده صندلي خيس شد. شستمش و يك شورت عينكي پاش كردم با يك كهنه وسطش . صندلي رو بردم حمام و آب كشيدم. هنوز از حمام در نيامده گف...
8 خرداد 1391

پیك نوروز 91

سال 91 در محفل يك خانواده 5نفره سپري شد. عيد ديدني ها انجام شد. هرچند كمتر از حد انتظار مهمان داشتيم. در عوض خوراكي ها نصيب خودمون شد. سيزده رو هم به در كرديم. روز دوم عيد سهيل تازه 40 روزش بود. 50 روزه كه شد كمي خوابش بهتر شد. تا قبل از اون من و همسرم به نوبت كشيك مي داديم. از همسر خوبم كه هر وقت بيدارش مي كردم بي منت كمكم مي كرد ممنونم. القصه سهيل به دنيا اومد و اوضاع من نه تنها وحشتناك نبود  بلكه  اين تولد يك اتفاق مبارك، پربركت، خوب و ميمون بود. خدايا حقا كه تو  مصلحت هر بنده اي رو بهتر از خودش مي دوني. به من توان و دانش بده تا در تربيت فرزندانم موفق باشم. لا حول و لا قوة الا بالله عكساي سيزده بدررو ببينيد: ...
31 ارديبهشت 1391

جشن الفبا

دیروز بعد از ظهر جشن الفبای دختر نازم بود که حالا دیگه مرز کودکی رو گذرونده وباسواد شده. چه شعرهای قشنگ ومتناسبی از بر کرده بودند وچه زیبا و بانشاط اونها رو خوندند. یکی از بچه ها یک مقاله رو ازبر خوند. چه بلند، شیوا و دلچسب. لوح فارق التحصیلی،عکس بچه های کلاس، عکس تکی هر بچه با لباس مخصوص داخل اون لوح و اولین دفتر مشق  واولین نقاشی مدرسه داخل جعبه ای که قبلا خودمون تزئیین داده بودیم گذاشته شده بود. این جعبه به همراه یک عروسک کوچولو و یک کتاب ریاضی گاما دراختیار بچه ها قرار داده شد. من وبابا و سهيل در جشن شركت كرديم وصباخانوم به خاطر عدم رعايت موازين جشن در مراسم مشابه (پارسال) از حضور در جشن محروم وبه خانه ي ماماني سپرده شد. سهي...
31 ارديبهشت 1391

و بالوالدين احسانا

خدايا از تو متشكرم كه به من توفيق مادر شدن دادي تا قدر مادرم را بهتر بدانم. از تو مي خواهم مرا لايق اين مقام  هم بكني. روز مادر رو به مادر مهربان خودم وهمه ي مادراي مهربون تبريك مي گم واز خداي مهربان طول عمر باعزت از خدا مي خوام. مادر عزيزم در بزرگ كردن بچه هام زحمت زيادي برام كشيد و يك حامي و پشتيبان واقعي برام بود وهست. مادرم هميشه دعايم كن كه دعاي تو بركت زندگي و رحمت و محبت است. مادرم اشتباهات و بي ادبي هاي سفيهانه ي مرا ببخش. واز خطاهاي من دل آزرده نمان. مثل هميشه مثل كودكي هايم مرا ببخش . مرا ببخش تا رحمت خدا شامل حالم شود. مرا ببخش تا لايق لطف و عنايتش گردم. تو اولين سرمشق عشق را در قلبم  نوشتي و من اولين قطره ي ...
23 ارديبهشت 1391

قدرداني

امروز روز جهاني ماما است. مي خواهم از فرصت استفاده كنم و از همراه، مشاور، دوست و همكار عزيزم تشكر كنم. "هيچ وقت لطفي كه در حقم كرديد فراموش نمي كنم و دعاي خير من  و مادرم هميشه همراهتان است." به خاطر دارم كه وقتي خبر بارداريم را شنيدي ،‌صحبتهاي اميدواركننده ات چقدر مايه ي آرامش من شد. چقدر هم خوش موقع كلينيك مامايي ات را كه مدتها صحبتش بود داير كردي. من جزو اولين مشتريهايت بودم. جا داره كه از همه ي ماماهاي عزيز بخوام قدر توانمنديها و دانشي كه دارند رو بدونند و خدمتي مقدس رو كه از دستانشون بر مياد به مردم ارائه بدن. مراقبتي كه من از كلينيك مامايي (حضرت مريم در سمنان) دريافت كردم در مطب هيچ متخصصي نمي توانستم ببينم. از مشاو...
16 ارديبهشت 1391