جشن خانوادگي
خيلي وقت بود به صبا قول داده بودم كه اگه از پوشك بيفته براش جشن بگيرم. اما نتونستيم برنامه ريزي كنيم و ماه عزيز رمضان رسيد. تصميم گرفتيم يك جشن كوچولوي موقت بگيريم و واسه دخترا كيك تولد گرفتيم و در يك مراسم 5 نفره از موفقيت صبا در دستشويي رفتن و سارا در كارنامه خوبش تقدير به عمل اومد. اما جذاب ترين قسمت اين مراسم آخرش بود كه بچه ها رو برديم حياط و با هديه پيشنهادي بابا جون كه خودش هم زحمتش رو كشيده بود هر دوشون رو حسابي غافلگير كرديم. يه ماشين شارژي قرمز. اينقدر دخترا ذوق كرده بودند كه تا چند روز بعد از گرفتن اين هديه از پدرشون تشكر مي كردند. به نظر سارا اين بهترين هديه عمرش بود. و صبا هم كه مثل طوطي حرفهاي خواهرش رو تكرا...
نویسنده :
ليلا
18:01